گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

موسیقی چه تاثیری بر مطالعه دارد؟

همه ما دانش‌آموزانی را دیده‌ایم که در کتابخانه مدرسه یا راهروهای دانشگاه با هدفونی در گوش، کتاب یا جزوه‌ای در دست، مشغول درس خواندن هستند اما آیا گوش دادن به موزیک تأثیری بر کیفیت مطالعه دارد و کمکی به بهتر شدن آن خواهد کرد؟ آیا پخش آهنگ در هنگام کتاب خواندن فایده‌ای برایمان خواهد داشت و یا اصلا تمرکزمان به هم نخواهد خورد؟

موزیک آرام و ملایم می‌تواند به کاهش فشار عصبی و استرس امتحانات کمک کند.

گوش دادن به موسیقی پیش از مطالعه باعث می‌شود که بتوانیم توجه و تمرکز بیشتری بر کتاب پیش رویمان داشته باشیم.

توانایی‌مان در محاسبات ذهنی ریاضی را افزایش می‌دهد.

آهنگ‌های آرامی که به‌صورت یکنواخت و بدون کلام پخش می‌شوند با بهتر کردن حال و مودمان، باعث می‌شوند سطح انرژی‌مان بالا رود، زمان زودتر بگذرد و درس خواندن طولانی‌مدت برایمان قابل تحمل تر باشد.

به خاطر سپردن بهتر مطالب و عملکرد بهتر مغز به‌طور غیرمستقیم نیز نتیجه حال خوبمان است.

با این حال این اثرات بر روی افراد مختلف متفاوت است و به سبک و عادات مطالعه‌مان بستگی دارد به‌طور مثال اگر جز افرادی هستیم که می‌توانیم چندین کار را هم‌زمان و بدون اشتباه انجام دهیم پخش هر نوع موزیکی می‌تواند تمرکزمان را بر روی مسائل بیشتر کند.

البته موزیک‌های متن دار شاید برخی مواقع تداخلی در مطالعه کتاب‌های زبان خارجی و محاسباتی داشته باشند که مناسب افرادی که سریعاً حواسشان پرت می‌شود نیست و باید موزیک‌هایی مانند سمفونی‌ها، قطعات ارکستری و اپرایی بدون کلام را انتخاب کنند.

اما درنهایت همه‌مان دوست داریم که همه‌جا آهنگی پخش کنیم: در هنگام آشپزی، رانندگی، پیاده‌روی، مطالعه کتب درسی و هر زمانی که احساس کنیم نیاز به انرژی بیشتری برای انجام کارهایمان داریم تا سرحال‌تر شویم؛ پس تعجبی ندارد که همه دانش آموزان مشتاق‌اند که همیشه با هدفونی در گوش به آهنگ موردعلاقه‌شان گوش دهند و درس بخوانند.

کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم

کتابِ کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم، اثر خانم اسلاونکا دراکولیچ، روزنامه نگار و از گزارشگران و مفسران فرهنگی کرواسی است. این کتاب دیدگاه او را به عنوان یک زن و کسی که در جامعه‌ی کمونیستی یوگسلاوی می‌زیسته از دوران کمونیسم و فروپاشی آن در کشورهای اروپای شرقی بیان می‌کند که از این جهت تجربه ای نزدیک و منحصر بفرد را به خواننده منتقل می‌کند. برای آشنایی بیشتر با این کتاب بخشی از مقدمه این کتاب در صفحات 24 و 25 را در زیر آورده‌ایم: " اگر در اروپای شرقی بزرگ شده باشید، در همان اوایل جوانی یاد می‌گیرید که سیاست مفهومی انتزاعی نیست، بلکه نیرویی عظیم است که بر زندگی روزمره‌ی مردم تاثیری تعیین کننده می‌گذارد. این تاثیر قدرت سیاسی بر مسائل پیش پا افتاده‌ی زندگی روزمره، این زاویه دید، این نگاه از پایین بود که بیش از هر چیز برایم جالب بود؛ و جز زنان که دستشان از قدرت سیاسی از همه کوتاه تر بود، چه کسانی را می‌توانستم در آن پایین پیدا کنم.... زندگی زنان به هیچ وجه زندگی هیجان انگیزی نیست و در واقع خیلی هم معمولی و ملال آور است؛ اما می‌تواند به همان اندازه‌ی تحلیل های پایان ناپذیر تئوریک سیاسی وضعیت سیاسیِ یک مملکت را توضیح دهد. در آشپزخانه‌ی این زنان نشستم و به داستان زندگی شان گوش دادم ... و آنها از زندگی‌شان، از بچه‌هاشان و از مردان‌شان برایم حرف زدند. احساس می‌کردم طرح کلی زندگی‌هایمان تقریبا عین هم است. همه‌ی ما اجبارا زیر فشار یک سیستم کمونیستی زندگی کرده بودیم که همه‌ی آدم‌ها را به یکسان خرد می‌کرد. ما زن‌ها چشم انداز مشترکی هم در زندگی داشتیم که با چشم انداز مردها متفاوت بود ما از پایین به مسائل نگاه می‌کردیم و چشم اندازمان ساده و پیش پا افتاده بود، اما امر سیاسی یعنی امر پیش پا افتاده "

قهرمانِ هزار چهره

کتابِ قهرمانِ هزار چهره نوشته‌ی جوزف کمپبل یکی از مهم ترین آثاری است که در مورد اساطیر و اسطوره شناسی نوشته شده است و بدون شک یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌ها بر روی صنعتِ سینما و هالیوود است. این کتاب به معرفی و دسته بندی قصه ها و اسطوره های ملل می‌‎پردازد و از بین آنها به دنبال یافتن فرمولی برای روایت داستان می‌گردد. فرمولی که از ابتدا در میان قبایل بدوی شکل گرفته و همچنان در دنیای امروز قدرت خود را برای روایت داستانهای شورانگیز حفظ کرده است.
این کتاب سیر و سفر درونی انسان را در قالب قهرمانان اسطوره‌ای پی می‌گیرد و با بررسی قصه‌ها و افسانه‌های جهان نشان می‌دهد که چطور این کهن الگو در هر زمان و مکان خود را در قالبی جدید تکرار می‌کند تا انسان را به سیر و سفر درونی و شناخت نفس راهنمایی کند.
کمپل در این کتاب بسیاری از نمادهای مذهبی و اسطوره‌ای جهان را بررسی کرده و با در کنار هم قرار دادن آنها نشان داده است که چطور افسانه‌ها و نمادهای اقوام و مذاهب مختلف، معادل و موازی یکدیگرند. او در میان این شباهت‌ها به دنبال حقایقی بنیادین می‌گردد که انسان در طول هزاران سال زندگی بر روی کره‌ خاکی براساس آن‌ها روزگار خود را گذرانده است. در حقیقت این کتاب جزو کتاب های کلاسیک و رسمی رشته های ادبیات، اسطوره شناسی و فیلمنامه نویسی است و کارگردانان مشهور هالیوود تحت تاثیر آن، به بازسازی اسطوره های کهن در قالب‌های نو پرداخته‌اند.
این کتاب برای اولین بار در سال 1949 به چاپ رسید و بارها تجدید چاپ شد. بعدها در اواخر دهه 80 میلادی کریستوفر ووگلر با الهام از قهرمان هزار چهره کتابِ "سفر نویسنده" را به رشته تحریر در آورد که در آن تئوری های ارائه شده توسط کمپبل را برای نوشتن فیلمنامه به روز  کرده است.

قربانی دیگرانیم و جلاد خویش، گی کورنو،

بیایید از خود بپرسیم که برای خوشبختی انسان ها چه چیزی مهم‌تر است ... می توان گفت در ردیف نخست آنچه الزامی است، مطمئنا هیجانِ حاصل از ابراز وجود است. هنگامی که موجودی از ابراز وجود محروم می‌شود، مجبور به بستن دهانش می‌شود، چه در سطح خانواده باشد چه در سطحی وسیع تر، این شخص احساس بدبختی می‌کند. این ممنوعیت چه از خارج باشد و چه از درون، در هر حال راه خوشبختی را سد می‌کند. کودکی را از ابراز وجود محروم کنید، ناگهان خشن یا برعکس توسری خور می‌شود. از دیدگاه روان شناسی، از نظر جسمی و روحی بیمار و احتمالا غیرقابل کنترل می‌شود. با رفتارش سعی می‌کند آنچه را ابرازش با کلام ممنوع شده، نشان دهد و همین واکنش در انواع سرکوب رخ می‌دهد. سرکوب در نهایت موجب احساس از خودبیگانگی، یعنی احساس غریبه بودن با خود می‌شود.

در مورد کودکی که از نظر جنسی توسط یکی از نزدیکانش مورد سوءاستفاده قرار گرفته است، اگر او بتواند با کسی درد دل کند، رهایی از آثار تجاوز بسیار ساده تر خواهد بود تا در مورد کودک بی‌کس. او می‌تواند بخشی از آنچه را بر او گذشته بپذیرد، بدون آنکه مجبور باشد آنچه را که به عنوان بخش آلوده شده‌ی وجودش احساس می‌کند، نفی کند با برعکس خود را با آن یکی بداند.

موضوع ابراز وجود بسیار وسیع است. فعلا به خاطر بسپاریم که فردی که در فعالیت های شغلی، خانواده یا دوستانش قادر به ابراز وجود نیست، بیشتر از سایرین احساس بدبختی و رنج می‌کند. به زبان دیگر، شخصی که در فعالیت شغلی، زندگی زناشویی یا خانوادگی یا میان دوستانش اثر وجودی ندارد، بیش از دیگران احتمال دارد به زندگی بی‌علاقه شود.