گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

وضعیت اجتماعی و حقوقی زنان در ایران باستان

ایران باستان و جایگاه زن در نظام اجتماعی آن موضوع بحث ها و جدل های فراوان بوده است هم در بین اندیشمندان و محققان و هم در میان مردم عادی بوده است که گاه با افسانه پردازی و اسطوره سازی نیز همراه بوده است

ایران باستان و جایگاه زن در نظام اجتماعی آن موضوع بحث ها و جدل های فراوان بوده است هم در بین اندیشمندان و محققان و هم در میان مردم عادی بوده است که گاه با افسانه پردازی و اسطوره سازی نیز همراه بوده است.

زن در ایران باستان

ایران باستان زن و مرد از هر حیث با هم برابر بودند و تبعیض و نابرابری در میان نبود. حقوق زنان در همه جوامع و دوران ها همواره به مقتضیات زمان، ویژگی های فرهنگی جامعه و نوع مناسبات اجتماعی آن عصر بستگی داشته است. برای زنان در ایران باستان در هر موردی حقوقی وضع شده بود، در مورد ازدواج، طلاق، مالکیت، خانه داری، بچه داری و هر چیز کوچک و بزرگ دیگر.

انسان ها همواره در طول تاریخ در پی نمونه ای تکامل یافته تر از خود در همه زمینه ها بودند تا راه زندگی خود را بر روال همان نمونه هموار کنند، این نمونه گاه به صورت اسطوره ای در اعتقادات و باورهای یک قوم جایگاهی خاص یافته بود که این حقیقت شناسه های فرهنگی یک ملت را نشان می دهد و گاه این اسطوره ها چنان در دل یک ملت راه یافته اند که به مرور به صورت خدایانی بزرگ درآمده و مورد ستایش و عبادت قرار گرفته اند. زن یکی از همین اسطوره هاست که به مرحله الهه بودن و خدایی رسیده و در ایران باستان اهمیت به سزایی یافته است.

در دورانی که شاید بیش از ده هزار سال قبل از میلاد باشد، تغییراتی در وضع اقلیمی ایران به وجود آمد و انسان غار نشین اندک اندک برای خود خانه ساخت. در این دوران خانواده مرکز قدرت قبیله بود و چون زن هم در خانه و هم در بیرون با مرد در کار تولید و رفع حوایج زندگی معاضدت و همکاری داشت، و از طرفی تولید مثل و بچه زاییدن و استمرار نسل به طور فطری و طبیعی بر عهده او بود لذا ارزش و اهمیت زن نسبت به مرد فزونی یافت و تعادل قدرت را به سود زن متمایل ساخت.

در حقیقت نگهداری از آتش، نگهبانی خانه، تهیه و پخت غذا، ساختن ظروف سفالی، نگهداری فرزندان باعث اولویت زن نسبت به مرد شد و اداره کارهای قبیله به دست او افتاد. در عین حال سلسله نسب خانواده به نام زن خوانده می شد، این نحوه اولویت و توفق زن بر مرد به صورت عصر مادر شاهی در فلات ایران شروع شد؛ و همین روند که یکی از خصایص ساکنان ایران بود بعدها در آداب آریاهای فاتح وارد شد.

توجه به این مطلب به وضوح می توان به نقش زن پی برده و دریافت که چرا تا این حد موضوع حقوق زن مهم بوده و هست.

ایرانیان در هزاره نخست میلادی «ایزد بانو آناهیتا» را می پرستیدند و او را الهه آب ها و الهه ی حاصلخیزی و باروری می شمردند. آناهیتا در آیین مزدایی، یکی از پایگاه های والای اجتماعی – آیینی را کسب کرده بود و در کنار مهر پرستیده می شد. بازمانده ی پرستش این بغ بانوی ایرانی را در معبد استخر پارس و در معبد آناهیتا در کنگاور کرمانشاه می توان یافت. بخشی از اوستای موجود یشت ها در توصیف اوست. پرستش و ستایش آناهیتا در روزگار هخامنشی و اشکانی نیز همچنان ادامه یافت و همواره در نزد ایرانیان ایزد بانوی عتیق تطهیر، آب های پاکیزه و زایش است.

در کتاب «بندهش » فصل 15آمده است: «آنگاه اهورامزدا روان را که پیش از پیکر آفریده بود در کالبد مشیه و مشیانه بدمید و آنان جاندار گشتند. پس به آنان گفت شما پدر و مادر مردم جهان هستید. شما را پاک و کامل بیافریدم. هر دو اندیشه و گفتار و کردار نیک به کار بندید؛ و دیوان راپرستش مکنید. پس مشیه و مشیانه از جای خود به حرکت آمدند، و خود را شستشو کردند، و نخستین سخنی که بر زبان راندند این بود که اهورامزدا یگانه است، او آفریننده ماه و خورشید و ستارگان و آسمان وآب و خاک وگیاهان جاندار است.

چنانچه ملاحظه می شود؛ در دین مزدیسنی که معتقدات زرتشتیان بر آن نهاده شده است زن و مرد هر دو از یک ریشه تکوین می یابند با هم از زمین سربر می دارند و یکسان رشد می کنند و اهورامزدا با آنان به یکسان و با یک زبان سخن می راند و دستور واحدی برایشان مقرر می فرماید. آن دو پس از اقرار به یگانگی اهورامزدا نخستین سخنی که به زبان میرانند این است «هر یک از ما باید خشنودی و دلگرمی و محبت و دوستی دیگری را فراهم کند.»

از این گفتار برمی آید که در دین زرتشت هیچ یک از زن و مرد رابه یکدیگر تفوق و امتیازی نیست، و آن دو از نظر آفرینش و خلقت یکسان و برابرند. شخصیت زن در دین زرتشت نه تنها در آغاز جهان با مرد برابر است بلکه در پایان نیز با مرد یکسان و برابر است.

مهرپرستی یا میترائیسم | آیین ایرانی مهرپرستی | عقاید و نمادهای آیین مهرپرستی یا میترائیسم

مهرپرستی یا میترائیسم یک آیین ایرانی پرستش ایزد خورشید، پیمان و مهر وابسته به هزاران سال پیش از میلاد بود که در اوج گسترش جهانی خود در سده‌های دوم و سوم میلادی از هند تا انگلستان و اسپانیا پیروانی داشت.

مهرپرستی یا میترائیسم، آیینی بود که بر پایه پرستش «میترا» ایزد ایران باستان، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد.

مهرپرستی یا میترائیسم

مهرپرستی یا میترائیسم، دینی است که از دیر باز میان ایرانیان باستان رواج داشته است و ایرانیان به مهر لقب میانجی را داده اند.

در ایران باستان پیش از ظهور زرتشت و حداقل چهار هزار سال پیش آئین مهر (میترائیسم) رواج داشته و تا قرن چهار میلادی، 600 سال پیش همچنان به حیات خود ادامه داده است.

در زمان اشکانیان مهر پرستی از مرزهای ایران گذشت و سراسر اروپای آن زمان را فرا گرفت تا جایی که در چند دوره مهر پرستی یا میترائیسم آئین رسمی امپراتوری عظیم "روم" بوده است. آئین مهر بر اساس پرستش "میترا" ایزد مهر می باشد.

میترا ایزد مهر و محبت و پیمان است و به همین سبب پیمان شکنی نزد پیروان آئین مهر بزرگترین گناه بوده است. در اساطیر مهر پرستی تولد میترا از بانوی باکره " آناهیتا " ایزدبانوی آب ها می باشد. زرتشت به سبب اینکه مردم ایران بسیار به آئین مهر وابسته بودند در مقابل آن نایستاد بلکه آن را وارد دین خود کرد و تنها تفاوت آن این شد که میترا دیگر بزرگترین جایگاه را از دست داد و اهورامزدا جای او را گرفت ولی پیروان میترا پس از زرتشت چه در ایران و چه خارج از ایران هیچگاه این مسئله را نپذیرفتند و همچنان میترا برایشان ایزدبزرگ و یکتا بود.

نماد میترا خورشید است و به همین سبب بعضی مهرپرستان را خورشید پرست می گویند که این مسئله صد در صد اشتباه است. سلیب شکسته نیز یکی از علائم پیروان این آئین بوده است که به گردونه مهر معروف است. مهرپرستان هر روز هنگام طلوع خورشید در مقابل آن می ایستادند و به گناهان روز گذشته ی خود اعتراف کرده و از میترا طلب بخشش می کردند. در آئین مهر هیچ کس حق نداشته کسی را که پیرو این آئین نیست کشته و یا آزار دهد به همین دلیل در هیچ کجای تاریخ نمی بینید که پیروان این آئین بخاطر دین خود پیروان آئین های دیگر را کشته باشند.

مهرپرستی یا میترائیسم در هخامنشیان

تا زمان اردشیر دوم هخامنشی از میترا نامی نیست. اردشیر سوم در تخت جمشید در دیوار شمالی کاخ اردشیر نوشته است: آناهیتا و میترای خدا، مرا و این کشور را و آنچه را که من کردم بپایاد. پلوتارخ نیز نوشته جالب توجهی درباره داریوش سوم دارد.

هنگامی که او خبر مرگ همسرش را که اسیر یونانیان شده بود می شنود، به تریئوس می گوید اگر هنوز مرا خواجه خود می دانی تو را به فروغ میترا سوگند می دهم راست بگو… . جز اینها سندی از میترا پس از ظهور زرتشت نداریم.

مهرپرستی یا میترائیسم در اشکانیان

در زمان اشکانیان مهر پرستی به غرب رخنه می کند. مهرپرستی و آیین های آن با روحیه جنگجویی اشکانیان سازگار بوده است. بنا به روایت مغی به نام اوستانس برای نخستین بار مهر پرستی را به غرب ایران می برد و در آنجا رواج می دهد. پس از آن کاهنان همسایگان غربی ایران، آیین های میتراگان، مانند قربانی کردن برای میترا را اجرا می کنند.

استرابون خود در یکی از این مراسم شرکت کرده و آنرا گزارش کرده است. هنگامی که تیرداد اول اشکانی به روم می رود تا از امپراتور نرون تاج شاهی را بگیرد به او گفت: فرمانروا منم، از تخم ارشک… اما برده توام و نزد تو آمده ام تا میترا را در لباس تو نیایش کنم. یک سده قبل از این میترا توسط دزدان دریایی دریای کیلیکه به روم راه یافته بود. به گزارش پلوتارخ این دزدان از یکی از سرداران روم در میان جنگهای ایران و روم شکست خوردند و در روم مخصوصا در منطقه اوسیتا اسکان داده شدند و در آن دیار آیین مهر پرستی را رواج می دهند. احتمالا این دزدان بخشی از نیروی دریایی اشکانیان بودند که توسط رومیان دزد خطاب می شدند.

ارمنستان نیز در زمان اشکانیان میترا را می شناخته. سنگ نگاره های آنتیوخوس کماژن و میتراداد در نمرود داغ ارمنستان کوچک، میترا را نشان می دهد که در لباس اشکانی با آنتیوخوس و میتراداد دست می دهد. در سکه ای که توسط گوردیان سوم در تاروس ضرب شده است، میترا در حال کشتن گاو است. در سال ۶۰۱ امپراتور روم تراژن رومانی را تصرف کرد و آیین میترا را با خود به آنجا برد و معابدی برای او ساخت. قیصر هادریان تا اسکاتلند پیش رفت و در آنجا برای میترا معابدی ساخت.

در رومانی، بلغارستان، آلمان، اتریش، یوگوسلاوی، انگلستان، اسپانیا، فرانسه و شمال آفریقا معابد میترا پرستی ایرانی توسط رومیها ساخته شد. طبق سنت زرتشتی در پل چینود دادگاه رسیدگی به اعمال درگذشتگان است و آنجا سه ایزد میترا، سروش و رشن به ریاست میترا به اعمال درگذشتگان رسیدگی می کنند.

مهرپرستی یا میترائیسم در ایران پس از ورود اسلام

در ایران با آمدن اسلام میترا جانی تازه می‌گیرد, ریشه‌های آسمانی باور به میترا و آیین پرستش او در آمیزش با اسلام زیباترین و با شکوه‌ترین اندیشه را پدید می‌‌آورد. این که مولوی و حافظ و هاتف و…. بی پروا از آمد و شد خود به خرابات (خورآباد یا پرستشگاه خورشید که نماد میترا است) یا از آیین‌های آن (سروده‌های حافظ گزارش انجام آیین مهرپرستی است نه اینکه انباشته‌ای از واژه‌های کنایی) سخن می‌گویند ویهانی (برهانی) بر این گفته است. برای نمونه در این سروده علامه طباطبایی: “پرستش به مستیست در کیش مهر….” از نوشیدن می‌‌هوم هنگام پرستش در آیین مهر پرستی سخن به میان است. پله‌های چیستا (عرفان) نیز بازتابی از پله‌هایی است که رهرو میترایی برای رسیدن به پلهٔ شیر مردی و سر انجام “پیر” شدن, باید بپیماید.

باور میترایی یا خورشید نیایش را حتا در اشعار مولانا جلال الدین که مذهب اشعری گاهی چون دماغهی در بحر کلامش بستر می گستراند، میتوان دریافت جاییکه می گوید:

نه شـــــــبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم

چوغــلا م آفــتــابـم هـمــه ز آفــتـاب گویــم

کمتر شاعر و روشنفکر زمانه‌ها را تاریخ ادب سرزمین ما بیاد دارد که در ستایش و نیایش خورشید گلدسته‌های کلام نیاراسته باشد. اما همه گلدسته چیده اند، ولی دقیقی بلخی ابر از چهره خورشید بر کشید تا جهان از گلهای هستی ما را در نور آن روشن بنمایاند، و «بدان را به دین خدای آورد».

عقاید و باورهای مهرپرستی یا میترائیسم

عقائد و باورهای میتراپرستان در مورد میترا بدین شرح است:

مبارزه با گاو

میترا گاو مقدس را در حال چرا دستگیر می‌کند و بر شانه می‌اندازد و به غار خود می‌برد. در برخی جاها میترا پیروزمندانه سوار بر گاو می‌شود و به سمت غار حرکت می‌کند. این گاو آبی رنگ بوده است.

قربانی‌کردن گاو

پس از رسیدن به غار میترا گاو را بر زمین می‌زند و بر پشت آن می‌نشیند و چاقوی خود را بر کتف گاو فرو می‌کند. در این هنگام سگ و مار برای لیسیدن خون گاو می‌آیند و عقرب برای این که تخم گاو را نیش بزند. سگ نشان پاسداری، مار نشان زندگی و عقرب نماینده اهریمن است که می‌خواهد منی گاو را آلوده کند. از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در می‌آیند.

معجزه آب

میترا با زدن تیری به صخره از آن چشمه‌ای جاوید به وجود آورد. این همان چشمه آب زندگانی می‌باشد.

معجزه شکار

میترا سوار بر اسب تاخته و حیوانات را شکار می‌کند تمام تیرهای او به هدف می‌زنند و با هر تیر موجودی را شکار می‌کند. بعد از شکار میترا به سراغ دشمنان خود می‌رود و آنها را از پای در می‌آورد. لقب مهر نبرز یا مهر شکست‌ناپذیر از همین جا پدید می‌آید.

شام آخر

در آخرین روز زندگی زمینی میترا او در ضیافتی شرکت می‌کند. و خون گاو، گوشت او، نان و شراب می‌خورد. این ضیافت درون غاری انجام می‌شود.

عروج میترا

بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید شده و به آسمان عروج می‌کند. میترا پرستان بر این باور بودند که میترا به آسمان بالا رفته است و همواره در انتظار بازگشت دوباره‌اش به زمین برای اصلاح بشر و نابودی شرارت‌ها و ناپاکی‌ها بودند. به عقیده ایرانیان باستان میترا نظام‌دهنده کون و نجات دهنده آن که تحت فرمان زمان است، چیزی جز خدای اوستای ایران باستان نیست که رنگ زروانی به خود گرفته است. میترا روزی خواهد آمد و آتشی را که همه جهان را می‌بلعد خواهد افروخت هم‌چنان‌که شیوا خدای هند چنان خواهد کرد. میترا نیز جهان را از لوث کثافات پاک کند و تاریکی و اهریمن را از میان براندازد.‌ اندیشه مهدویت که از میترائیسم آغاز شده بود بعدها به نام سوشیانت همچنان نجات دهنده بشر در ادیان دیگر پارسی باقی ماند.

رستاخیز

در آخر کار جهان آتشی عظیم در تمام جهان درمی‌گیرد و تنها پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود.

تقدس عدد هفت

قداست اعداد در بیشتر ادیان کهن به چشم می‌خورد. در میترائیسم عدد «هفت» مقدس است: هفت طبقه زمین، هفت مقام، هفت سیاره و در معبد هفت طاقچه، هفت در و غیره. «پیر» عالی‌ترین مقام و منصب در آئین «میترا» و نماینده وی در روی زمین است. آنان ماه و آتش و زمین و باد و آب را بسیار محترم می‌داشتند. به هر حال عدد هفت در آئین مهرپرستی مقدس است. درجات هفتگانه مهرپرستی به قرار زیر بود:

1. کلاغ منسوب به عطارد.

2. همسر منسوب به زهره.

3. سرباز منسوب به مریخ.

4. شیر منسوب به مشتری.

5. پارسا منسوب به قمر.

6. پیک خورشید منسوب به مهرپیما.

7. پیر مرشد منسوب به زحل.

جوانان تازه وارد به پیشگاه میترا معرفی شده و به درجه نخست از این هفت مرتبه دست می‌یافتند و تحت تعالیم روحانیون سعی در رسیدن به سایر درجات داشتند.

نمادهای آئین مهرپرستی یا میترائیسم

نمادهای آئین مهرپرستی عبارت است از:

1. صلیب: علامت صلیب از علائم مهرپرستان است. مهریان به صلیب شکسته نیز به نام چرخ خورشید احترام می‌گذاشتند. این نماد نشانه چرخ خورشید است.

2. درخت کاج: در میان مهرپرستان به درخت کاج اهمیت به سزایی داده می‌شود.

3. ناقوس: در آیین مهرپرستی از ناقوس استفاده می‌شده که در کلیسا نیز این موضوع دیده می‌شود.

گردونه مهر یا گردونه خورشید که به چلیپای شکست‌ها همان صلیب شکسته نیز مشهور است، نماد و نشان واره بسیار کهنسالی ست که آن را به قوم آریا و سرزمین ایران نسبت می‌دهند، هرچند کهافته‌های باستان‌شناسی در زمینه پیشینه گردونه مهر بسیار‌ اندک و تفسیر پیرامون آن بسیار دشوار است، اما از همین یافته‌های نادر باستان‌شناسی می‌توان چنین برداشت کرد که گردونه مهر نمادی مختص ایرانیان باستان بوده و به احتمال قریب بهقین، این نشانواره از نمادهای آیین مهری یا میترائیسم بوده است.

آیینی که پیش از ظهور زرتشت در ایران رواج داشته و پس از تولد دین زرتشت نیز همچنان موقعیت خود را حفظ نمود و در دین زرتشتی نیز نفوذ یافت و بعدها (حدودا در سده کم پیش از میلاد) به غرب آسیای صغیر گسترش یافت. خصوصا ورود آیین مهر به روم و اروپا کاملا محسوس است، چنانکه دستاوردهای باستان‌شناسی در این زمینه این امر را تاکید می‌کنند. البته این در حالی است که پس از قدرت یافتن مسیحیت در اروپا و رقابت سرسختانه دین مسیحیت با آیین مهرپرستی، سرانجام مسیحیت در اواخر قرن چهارم میلادی بر دین میترائیسم چیره شده و در این میان آثار باستانی مهری بسیاری توسط مسیحیان نابود شده و یا تغییر شکل یافتند.

گرامی داشت نماد گردونه مهر، ریشه‌ای بس کهن دارد. گروهی از محققان بر این باورند که این نشانواره نمادی از خورشید است که به مرور تغییر شکل داده شده. گروهی نیز بر این باورند که در جامعه‌های آغازین، مردم به نماد چلیپا چون مظهر آتش، احترام می‌گذاشتند و این نماد، نقشی از ابزار ابتدایی برای به دست آوردن آتش بود. ذکر یک تاریخ و مفهوم دقیق و حتی ذکر یک تاریخ حدودی پیرامون زمان پیدایش گردونه مهر بسیار دشوار و دور از دست است. این امر دلایل گوناگون دارد. یافته‌های باستان‌شناسی پیرامون گردونه مهر، هر چند که اصالت آن را به سرزمین ایران نسبت می‌دهند اما در بسیاری از نقاط جهان و با قدمتی بسیار دور نیز مشاهده می‌شوند. در بسیاری از تمدن‌های باستانی کهن، این نماد مشهود است و نیز در سرزمین‌های بسیار دور نیز مشاهده شده. علاوه بر آن یکی از دلایل آنکه مفهوم گردونه مهر به درستی در متون و لوح‌های باستانی ذکر نشده آن است که آیین مهر، آیینی بسیار راز آمیز بوده و پیروان آن، مفاهیم آیینی را به صورت یک راز به نسل‌های بعدی منتقل می‌کردند.

از این رو نه تنها مفهوم گردونه مهر، بلکه بسیاری از آداب و رسوم و باورهای مهری (میترایی) نیز در پرده‌ای از ابهام نهفته است و معدود اطلاعاتی که امروزه در دست است از تفسیر تصاویر به جای مانده بر مهرابه‌های میترایی و مختصر متون قدیمی به جای مانده استخراج شده.

این در حالی ست که بسیاری از مسیحیان و مخالفان آیین مهر در اروپا، علاوه بر تخریب و نابودی آثار مهری، متون مهری کاذب و دروغینی نیز بر جای گذاشتند تا وجهه دین مهری را در نزد عوام و آیندگان خدشه‌دار جلوه کنند. آنچه در میان تفاسیر مختلف پیرامون معنا و مفهوم گردونه مهر مورد توجه می‌نماید علاوه بر مفهوم نماد خورشید، مهر و آتش، اشاره این گردونه به آخشیج‌های چهارگانه است که ممکن است نشانواره گردونه مهر به معنای آن باشد.

نشانه‌های مهرپرستی یا میترائیسم در عزاداری

یکی از نشانه‌های جالب به جای مانده از این تمدن آیین‌های سوگواری است. در این آیین‌های سوگواری و شیوه‌های برگزاری و زمان و مدت آن، همگونی بسیار زیادی می‌توان دید، البته آیین‌های سوگواری در فلات ایران فقط به همین خلاصه نمی‌شود.

در سمت دیگر ایران یعنی جنوب شرقی هم آیین‌های دیگری وجود دارد. همچنین در شمال شرقی ایران نشانه‌های زیادی از آیین‌های سوگ سیاوش هست مثلا در شمال بخارا آئین‌هایی هست که در تاریخ بخارا که ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی، یک هزار سال پیش آن را مکتوب کرده است، عنوان شده و اطلاعاتی را پیش روی ما می‌گذارد که این آیین‌ها از ۳ هزار سال پیش مرسوم بوده است.

ی سوگ سیاوش که در تمام ایران چیزهایی از آن به جا مانده است باز هم مشترکات فراوانی با آیین عزاداری محرم دارد. یکی از آیین‌های به جا مانده از سوگ سیاوش «چمر» در میان لرها و بختیاری‌هاست که معمولا در سوگ یک جوان بزرگ و رشید و اشخاص مهم برگزار می‌شود. سوگواری‌هایی هم وجود دارد به نام «آیین مهر» که به آیین مهری در ایران مربوط می‌شود، آیین‌های مهری بعدها که از ایران به امپراطوری رم رفت به شدت در آن جا رواج پیدا کرد و در مراکز و معابد مهری رشد کرد.

آیین‌های سوگواری به نام مصیبت مهر در آن جا اجرا می‌شد و بعدها که رومی‌ها آیین‌های مسیحی را پذیرفتند، بسیاری از مراسم و آداب و سنن مهری در قالب دین جدید مسیحیت مطرح شد، از جمله مراسم مصیبت مسیح که هنوز هم در اروپا، در برخی نقاط، کمابیش رواج دارد و دنباله مراسم مصیبت مهر است که ریشه‌های آن در ایران است.

در واقع ظرف آیین‌های سوگواری در ایران وجود داشته است. بعدها که حادثه شهادت امام حسین در کربلا اتفاق می‌افتد، فصل جدیدی در آیین‌های سوگواری در ایران باز می‌شود و در واقع آیین‌های جدیدی در قالب سنت‌ها و سوگ‌های ایرانی ریخته می‌شود و طبیعی است که در شیوه‌ها و آیین‌های قبلی و بسیار گسترده‌تر از آنها در تمام سرزمین‌های ایران رواج پیدا می‌کند.

مراسم ماه محرم در جاهایی برگزار می‌شود که در حوزه فرهنگ‌های ایرانی هستند، مانند لبنان، سوریه، هند و ترینیداد که فرهنگ ایرانی به قول چامسکی از سوی کارگران هندی در آنجا رواج پیدا کرده است. به هر حال منشا تمام این مراسم، حوزه فرهنگی ایران است. شیوه‌های برگزاری مراسم ماه محرم بسیار متنوع و گوناگون هستند، مانند دسته گردانی، نخل‌گردانی و علم‌گردانی که همگی در قالب دسته گردانی برگزار می‌شوند.

حرمسرای هخامنشی؛ از تصویر تا سند

منابع مورخ برای ترسیم سیمای حرمسرای هخامنشی به دو دسته منابع بیرونی، شامل منابع یونانی و عبری زبان و منابع درونی شامل اسناد به دست آمده از بایگانی های قلب امپراتوری پارسی تقسیم می شوند. منابع بیرونی، ... 

ادامه مطلب ...

پل‌های تاریخی پاتاوه متعلق به دوره ساسانی و صفویه در یک قدمی سقوط

در 35 کیلومتری یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد و در پایین دست شهر پاتاوه مجموعه پل‌های گچی دیده می‌شود که بنا به نظر کارشناسان متعلق به دوران ساسانی و صفویه هستند و می‌گویند روزگاری یکی از ... 

ادامه مطلب ...